حالا كه بود و نبودم واسه اون فرقي نداره..........
اونو به خدا سپردم تا نگه دوستم نداره..........
هميشه به ياد اونم گر چه اون دوستم نداره..........
پس بذار اينو بدونه اين دلم به ياد اونه..........
اي خدا خودت گواهي كه چطور دوسش مي داشتم..........
ولي اون منو نمي خواست چاره اي جزء اين نداشتم..........
حالا من تنها و خسته با دلي آسون شكسته..........
توي اين عذاب روحم كه يارم ازم گذشته..........!!!
منتظر لحظه اي هستم كه دستهايت را بگيرم در چشمانت خيره شوم دوستت دارم را بر زبانم جاري كنم """ منتظر لحظه اي هستم كه در كنارت بنشينم سر رو شونه هات بگذارم ... از عشق تو ... از داشتن تو ... اشك شوق ريزم """ منتظر لحظه اي مقدس كه تو را در آغوش بگيرم بوسه اي از سر عشق به تو تقديم كنم و با تمام وجود قلبم و عشقم را به تو هديه كنم """ آري من تو را دوست دارم و عاشقانه تو را مي ستايم
اي زيبا ترين زيبايي ، اي روياي بيداري ، به خداوندي خدا دوستت دارم
اي بيقرار دلم ، اي تك درخت دشت سرخ قلبم ، به همين لحظه هاي مقدس عشق قسم دوستت دارم
اي آنكه چشمت باراني است اي تو كه روحت شادابي است و رگ هايت از خون محبت جاري است به آن كعبه مقدس عشق دوستت دارم
زندگي من ، اي آغاز من ، اي سرآغاز من ، اي فرداي من ، به همان لحظه ديدارمان قسم دوستت دارم _ نميدانم كلمه مقدس دوست داشتن را چگونه بيان كنم تا تو باور كني دوستت دارم...!!!
دورم زتو اي خسته ي خوبان چه نويسم
من مرغ اسيرم به عزيزم چه نويسم
ترسم كه قلم شعله كشد صفحه بسوزد
با ان دل گریان به عزیزم چه نویسم
به خدا خسته از آن زخم زبانت شده ام
بي خيال تو و ابروي كمانت شده ام
عشق تو بر دل من بار گرانيست
و من بي تحمل از بار گرانت شده ام
آنقدر دلبر و دلدار و فريبا نشدي
مكن اين فكر كه مجنون زمانت شده ام
دو سه روزيست كه رفتي و دلم آزاد است
آري آزاده ترين شخص جهانت شده ام
اشكم از ديده فرو ريخت و رسوايم نكرد
حرف آخر... توكجايي ؟ نگرانت شده ام .